loading...
پرشیا دانلود
admin بازدید : 995 1392/04/26 نظرات (0)

این مجموعه یکی از بزرگترین کلکسیون های جملات دکتر علی شریعتی است که در چند سری در سایت قرار میگیرد.

در این لحظه  سری چهارم این جملات را برای شما دوستان آماده کرده ایم.

لازم به ذکر است که این مجموعه به همراه منبع آن ذکر میشود.

شك و دلهره و اضطراب و درد به وجود مي‌آيد، ‌ارزش دارد.
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص83

امامت تو یک دوازده نفری است که خود تو از روی شماره ردیف آنها را می‌شناسی! (ما، در دوران تحصیل معلمی داشتیم، می‌گفت: 12 امام را بشمار، ما هم می‌شمردیم؛ دفعه دوم می‌گفت: از پایین به بالا بشمار، هر کس می‌شمرد لابد هم امامتش درست بود و هم ولایتش!!! و نمره‌اش هم بیست!).

دکتر علی شریعتی / مذهب علیه مذهب / صفحه 109
304

 

جهت مشاهده ادامه جملات پند آموز به ادامه مطالب مراجعه کنید.

این مجموعه یکی از بزرگترین کلکسیون های جملات دکتر علی شریعتی است که در چند سری در سایت قرار میگیرد.

در این هنگام سری چهارم این جملات را برای شما دوستان آماده کرده ایم.

لازم به ذکر است که این مجموعه به همراه منبع آن ذکر میشود.

----------------------------------------------------------------------------------


شك و دلهره و اضطراب و درد به وجود مي‌آيد، ‌ارزش دارد.
مجموعه آثار 2/ خودسازی انقلابی / ص83

امامت تو یک دوازده نفری است که خود تو از روی شماره ردیف آنها را می‌شناسی! (ما، در دوران تحصیل معلمی داشتیم، می‌گفت: 12 امام را بشمار، ما هم می‌شمردیم؛ دفعه دوم می‌گفت: از پایین به بالا بشمار، هر کس می‌شمرد لابد هم امامتش درست بود و هم ولایتش!!! و نمره‌اش هم بیست!).

دکتر علی شریعتی / مذهب علیه مذهب / صفحه 109


خدایا به من قدرت آن را عطا کن که بتوانم بدان اندازه که او را دوست میدارم , نیاز دوست داشتنش را در خود خاموش سازم

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهائی

نهج‌البلاغه بعد از قرآن بزرگ‌ترین کتاب ماست که آن را نمی‌خوانیم و نمی‌دانیم و نمی‌شناسیم؛ چنان که قرآن هم همین‌طور: قرآن را هم فقط ستایش می‌کنیم، می‌بوسیم و تبرک می‌دانیم.
دکتر علی شریعتی / مجموعه آثار 26 / علی / ص83

ما همیشه پیروزی را در پیروزی می‌بینیم و می‌شناسیم، اما علی درس بسیار بزرگی داده است و آن پیروزی در شکست است.
دکتر علی شریعتی / مجموعه آثار 26 / علی / ص83


علی از محمد تنهاتر است! علی از خدا نیز تنهاتر است خدا برای تنهاییش آدم را آفرید، محمد سلمان را یافت، اما ... ، اما علی تا پایان حیاتش تنها ماند. از میان خیل شیعیانش جز چاههای پیرامون مدینه کسی نداشت.
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 112

یک نوع نالیدن هست که چیز دیگری است. ناله غم و غصه و گرفتاری و قرض و از دست عقده‌دارها و «وز وزیست»ها و «زر زریست»ها و دشمنی‌های این و آن و آزار اینجا و آنجا... نیست. ناله ضعف و عجز نیست. ناله مرد است. آنچنان‌که شیر در شب‌های عظیم کوهستان می‌نالد، آنچنان‌که علی در شب‌های پهناور نخلستان می‌نالد. این ناله غربت است. گریستن در زیر آوار زندگی کردن! «اشک‌هايي که آدمی در این گردونه «باز پیدايي» حیات ریخته است از آب همه اقیانوس‌ها بیشتر است»!
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 571

یک جامعه منحط را نمی توان با نصیحت و موضوع انشاء و اخلاق تغییر داد، بلکه با یک خیزش فکری و آگاهی و ایجاد گرمای ایمان و احساس تعهد ( در مردم بی تعهد و لاابالی ) و یافتن هــــــدف مشترک در همه گروه ها و قشرهای مختلف است که چنین معجزه ای صورت می گیرد و مثل هر معجزه ای ، سریع، غیرقابل پیش بینی و غیرقابل تصور است.

دکتر علی شریعتی _ اسلام شناسی _ صفحه 201

عشق در غالب دل‌ها، در شکلها و رنگهای تقریبا مشابهی، متجلی می‌شود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است، اما دوست داشتن در هر روحی جلوه‌ای خاص خویش را دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح‌ها، برخلاف غریزه‌ها، هر کدام رنگی و ارتفاعی و بُعدی و طعم و عطری ویژه خویش دارد، می‌توان گفت که به شماره هر روحی، دوست داشتنی هست.

دکتر علی شریعتی / کتاب کویر


من از کلاس چهارم، پنجم دبیرستان که دانش‌آموزی پانزده شانزده ساله بودم تاکنون که خانه‌نشین شده‌ام و بازنشسته، با عشق ابوذر زندگی کرده‌ام و طبیعتاً با نفرت از عثمان قاتل ابوذر. ناگهان در آن سالی که دستور کوبیدن من می‌رسد می‌بینیم که قاسطین از «لا» که آرم پشت جلد کتابهایم است و سمبل «لا» در شعار توحید و «لا» در جواب علی به عبدالرحمن و علیه عثمان، مذهبی استخراج می‌کنند که مذهب من است و در آن، یک ابوبکر و یک عمر و دو تا عثمان از توی حقه چشم‌بندی و جادوشان بیرون می‌آورند و می‌شوم: مؤسس مذهبی در اسلام، که دو تا عثمان دارد و یک علی هم ندارد!
مجموعه آثار 1 / با مخاطب‌های آشنا / ص167

من در پشت‌سر، برج و باروی استوار و نفوذناپذیر تنهايی را داشتم که، هرگاه، دیگران برایم تحمل‌ناپذیر می‌شدند و هرگاه زندگی می‌خواست گریبانم را به چنگ آورد، به درون این معبد پناه می‌بردم و درها را می‌بستم، راحت! ماه اگر حلقه به در می‌کوفت جوابش می‌کردم.
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 309


معنویت چیست ؟ یک چیز ذهنی و خیال پرستانه نیست ، معنویت نیز مانند تمدن و علم ، احتیاج به کار دارد احتیاج به تمدن و قدرت ، تکامل، لیاقت و آگاهی دارد . جامعه ای که جهل و فقر در آن وجود دارد ، همانطور که زندگی مادی ندارد ، حتما زندگی معنوی هم ندارد

دکتر علی شریعتی / اسلام شناسی / صفحه 382

خدایا:مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش تا قالب‌های ارثی را بشکنم، تا در برابر قالب ریزی غرب، بایستم و تا -همچون این‌ها و آن‌ها- دیگران حرف نزنند و من فقط دهنم را تکان دهم!
مجموعه آثار 8 / نیایش / ص100

آلبر کامو می‌گوید: «من عصیان می‌کنم، چرا عصیان می‌کنم ؟ برای اینکه جهان علیرغم انسان بودن من است، برای اینکه این جهان بر اساس ظلم و ستم و تجاوز به انسان ساخته شده است، ناچار من اعتراض می‌کنم علیرغم خداوند، اما خداوند هم وجود ندارد!». آفرین! مشت زدن به هوا! این که پهلوانی نیست، من علیه کسی اعتراض می‌کنم که وجود ندارد! این باز چه جور عصیان و اعتراض است ؟ عصیان علیه هیچ کس، اعتراض علیه کسی که خودت می‌گویی نیست؟
مجموعه آثار 8 / نیایش / ص61

مردمی را که " آب قنات" ندارند، به جستجوی "آب حیات" ، در پی اسکندر روانه کردن و قصه خضر بر گوششان خواندن، شیطنت بدی است.
(دکتر شریعتی/ از کتاب گفتگوهای تنهائی، بخش دوم)

چه سخت است توانستن در ندانستن! رهایی برای آنکه آشنایی ندارد، آزادی برای آنکه نمی‌داند چگونه باید باشد کشنده است!
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 162

پیداست که من از عشق های " بزرگ " سخن می گویم نه عشق های " شدید " , از نیازی که زاده ی " بی اوئی ست " نه احتیاجی که فقر " بی کسی " ! هراس " مجهول ماندن " نه درد " محروم بودن " .

دکتر علی شریعتی _ کتاب هبوط _ صفحه 221

دوست دارم تنها سفر کردن را و بخصوص سفر به افریقا را و صحرای عربستان را تنها گشتن؛ که بوی وحی به مشام می‌دمد و «هر صخره‌ای و سنگی و سنگریزه‌ای زبان خداست»!
مجموعه آثار 1 / با مخاطب‌های آشنا / ص122

هنگامى که راه سفر در پیش پاهاى مشتاقى باز ميشود، بی همسفرى سخت است.
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 42

در الیانس فرانسه در پاریس درس زبان میخواندم،همکلاسی داشتم از اسپانیا،جوانکی خوش تیپ،خوش خنده و مجلسی.جان میداد برای محافل مخلوط ادبی بزرگان.هنوز اول ورود هر دومان بود و بزحمت حرف میزدیم؛گفت:از کجایی؟گفتم.گفت:چه سعادتی.تهران.خوش به حال مردهای ایران.در اروپا ما باید با یک دختر،اول سر حرف را وا کنیم،اگر جواب داد،حرفهای جالبی برایش بزنیم،و سرگرم کننده و باهوش باشیم،بعد با هم آشنا شویم،بعد به تآتری دعوتش کنیم،شب دیگر شام،بعد گردش،حرف از سیاست،ادبیات،شعر و نویسنده و هنر و مکتبهای هنری و گاهی سیاسی؛بعد اگر حرف هامان هم را گرفت،با هم رفیق میشویم،بعد دعوت به خانه،کم کم صمیمیت،بعد دوره خصوصیت و در آخر خواب.از صدتایش یکی تا آخر میرسد و بقیه هر کدام در یکی از این مراحل از چنگمان میپرند.اما ایران شما نه،این حرفها را ندارد،یک "چشمک"! گفتم شاید کلمه "ایرانی" را با "ایتالی" یا جای دیگری عوضی گرفته،توضیح داد که نه،او عضو یک تروپ هنری بوده،از گروهای سیار رقص و موزیک اسپانیایی،با آن لباسهای سرخ قشنگ، و به ایران آمده و در تهران به محافل هنر دوست اشرافی و خیلی متجدد راه یافته و "زن ایرانی" را تجربه کرده است! و من –در حالیکه این نام،مجسمه رب النوع های مادری،خواهری،همسری،عشق،کار،هنر،صبوری و وفاداری و پاکی و رنج و نیز چهره هایی "زینب وار" را برایم تداعی کرده بود-ناگهان یادم آمد که :« ها ، بله! ».
مجموعه آثار 21 / زن / پاورقی / ص 73

افریقا - به صورت یک قطره اشک، یک قطره اشک گرم! آری، افریقا اشک زمین است، قلب گداخته زمین است.
مجموعه آثار5 / ما و اقبال / ص66

بزرگترين تابلوهاي هنري را چه كساني مي‌خرند ؟ آيا هنرمندان مي‌خرند ؟ مشتريان بزرگترين تابلوهاي هنري در حراجي‌ها كيستند ؟ سرمايه‌داران. اين بزرگترين رقت هنر و بزرگترين بردگي هنر و نهايت انحطاط هنر است.
مجموعه آثار 35 / آثار گونه گون / ص 123

محبوب من امروز به سراغ من آمد , و در حالی که چهره تند و چشمان آمرانه اش ( که همیشه حالتی مهاجم داشت ) معصومیتی حاکی از فداکاری و ایثار گرفته بود , گفت : دوست من , تورا سوگند میدهم که نیاز من به داشتن تو که حیات من بدان بسته است , تورا در بند من نیاورد ! اگر می خواهی برو , اگر می خواهی بمان ! آنچنان که می خواهی باش !

کتاب هبوط / صفحه 213

عقل سیاسی، کسی که در هیچ امری تردید ندارد و قاطع و تند و اتشین سخن می گوید و حرف های ساده پیش پا افتاده را با اب و تاب و حرارت وا گو می کند آنچنان که گوئی کشفی است یا ناموس خلقت است حقیقت تنها برایش مصلحت است و هستی صحنه مبارزه او و حریف اوست و غیر ممکن برایش غیر ممکن است و راه حل هر مشکلی را او بسادگی می داند و پاسخ هر معضلی را در یک حمله ٔ روشن و مقطع صادر می کند
و باطل آن است که با او نیست و حق آن است که با اوست و هدف او غیات خلقت است و نهایت حیات و سر منزل تاریخ و در چشمش همه چیز مطلق است، یا همه است و یا هیچ.
او مرد زمان است. یک موجود موقتی؛ ماهیت او را شرایط می سازند. برایند نیروهایی است که از همه سو در او سر بهم داده اند. این است که وقتی از جایگاهش کنار می رود پایان می یابد. تنها یک خاطره می شود و از این روست که تنها می تواند «خاطرات» بنویسد. خاطرات ایامی که وی وجود داشته است . درست در همان هنگام پایان می یابد که مرد حقیقت آغاز می شود.
ــ
هبوط


در فصل برگریزان برگ افشاندم و در یخ‌بندان شکوفه بستم، شکوفه‌هایم نه شکوفه گلی و به طلیعه ثمری که صدها «چشم انتظار»ی بود که به هزاران امید می‌گشودم تا در این متن متحجر و حاشیه متعفن این شهر «شهادتگاه» مگر شاهد رویشی باشم از تبار درختان نژاده گز و تاع که در سینه خشک و خلوت هول و سکوت مرگ، بپای خویش، قامت راست می‌کنند و به آتش سر می‌کشند، بی آب و آبادی‌یی و بی‌چشم داشت نوازشی! که من ـ فرزند کویر ـ می‌دانم و می‌بینم که رویش این درختان صبور و شجاعی که در جهنم می‌رویند، نه «رویش» که «شورش» است و «ایستادن»شان ـ ایستادن آرام و ساکتشان، در سرزمینی که برای ماندن هر روز جهادی باید ـ نه ایستادن که «ایستادگی» است.
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 83

بی تو، دریا گرگی است که آهوی معصوم مرا می‌بلعد. بی تو، پرندگان این سرزمین، سایه‌های وحشت‌اند و ابابیل بلایند بی تو، سپیده هر صبح لبخند نفرت بار دهان جنازه‌ای است بی تو، نسیم هر لحظه رنجهای خفته را در سرم بیدار می‌کند.
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 65

در فهمیدن و احساس کردن راه بازگشت وجود ندارد، می‌توان فراتر نرفت اما نمی‌توان فرود آمد.
مجموعه آثار 13 / هبوط در کویر / ص 100


خود بیندیش، انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمدی، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفته اند:
کسانی می توانند خوب زندگی بکنند که می توانند خوب بمیرند.
و پیام اوست به بشریت که اگر دین دارید، دین و اگر ندارید "حریت" - آزادگی بشری.
(دکتر شریعتی/ بخش هایی از سخنرانی (کتاب) شهادت)

خدایا:به من تقوای ستیز بیاموز , تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از """ تقوای پرهیز """ مصونم دار , تا در خلوت عزلت نپوسم .

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه 112


---------------------------------------------------------------------------

 

منبع:پرشیا دانلود

نظرات شما مارا خرسند میسازد.

کپی برداری تنها با ذکر نام و آدرس سایت ممکن است.در غیر این صورت شرعا و قانونا حرام بوده و نویسنده هیچگونه رضایتی ندارد.

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1341
  • کل نظرات : 799
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 3239
  • آی پی امروز : 72
  • آی پی دیروز : 180
  • بازدید امروز : 115
  • باردید دیروز : 314
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 42
  • بازدید هفته : 1,964
  • بازدید ماه : 4,090
  • بازدید سال : 78,408
  • بازدید کلی : 7,823,454